مواجهه مستقیم
شرق وغرب دوگانه ای است که بیش از آن که واقعیتی جغرافیایی، تاریخی باشد، واقعیتی است که مانند همه امور انسانی، فراسوی مرزها و ساخته وپرداخته ذهن انسان است.در طول تاریخ، شرق وغرب برخوردها وتحولات بسیاری را در تقابل با یکیگر پشت سر گذاشته اند.اما همزمان با رشد علوم وتوسعه امپراطوری های اروپایی وآغاز رفت وآمد سیاحان ،مورخان ودانشمندان، نگاه کردن به شرق رواج فراوان یافت وعلومی همچون شرق شناسی توسعه بسیار پیدا کرد، علمی که موضوع بحث آن بیش از آن که خود شرق باشد صورت پرداخته ای بود که موضوع را برای غربیان مطبوع تر وکمتر دلهره آمیز می ساخت. علمی به منظور مطالعه، قضاوت وطبقه بندی کردن وبالاخره تحت اداره وحکومت در آوردن شرق.در حقیقت واژه شرق کمابیش ابداعی اروپایی است وهمچنین دستاویزیست برای غرب تاهویت خویش را در برابر آن تعریف کند.اگر به شرق شناسی به عنوان رشته ای آکادمیک وعلمی نگریسته شود طبیعتا باید رشته غرب شناسی نیز در برابر آن تعریف شده باشد؛ این عدم موازنه علمی از نوعی تفوق و برتری غربیان در نگاه به شرق سخن می راند.در حقیقت در چند قرن اخیر رشد دانش به همراه افزایش قدرت واستعمار کشورهای شرقی،باعث شده است تا غربیان خود را در مقام ناظرانی بنشانند که به شرق می نگرند و شرقیان به راحتی پذیرفته اند، سوژه ای باشند که به آن نگریسته می شود.امروزه باتوسعه روز افزون قدرت رسانه ها نگاه به شرق اشکال دیگری یافته است، نگاهی که بیشتر به انتقال اطلاعات از طریق تصاویر از پیش ساخته شده وابسته است تا به تجربه رودررو ومستقیم با آن.
آن چه در پروژه" بار گذاری مجدد تصاویر" می تواند حائز اهمیت باشد از یک سو تلاش برای تصحیح نگاه های کلیشه ای به شرق است واز سوی دیگر تلاشی برای فراتر رفتن از یک سوژه نگریسته شده است وراهی برای درک بهتر خود ودیگری از طریق مواجهه مستقیم وبدون واسطه رسانه هاست
شرق وغرب دوگانه ای است که بیش از آن که واقعیتی جغرافیایی، تاریخی باشد، واقعیتی است که مانند همه امور انسانی، فراسوی مرزها و ساخته وپرداخته ذهن انسان است.در طول تاریخ، شرق وغرب برخوردها وتحولات بسیاری را در تقابل با یکیگر پشت سر گذاشته اند.اما همزمان با رشد علوم وتوسعه امپراطوری های اروپایی وآغاز رفت وآمد سیاحان ،مورخان ودانشمندان، نگاه کردن به شرق رواج فراوان یافت وعلومی همچون شرق شناسی توسعه بسیار پیدا کرد، علمی که موضوع بحث آن بیش از آن که خود شرق باشد صورت پرداخته ای بود که موضوع را برای غربیان مطبوع تر وکمتر دلهره آمیز می ساخت. علمی به منظور مطالعه، قضاوت وطبقه بندی کردن وبالاخره تحت اداره وحکومت در آوردن شرق.در حقیقت واژه شرق کمابیش ابداعی اروپایی است وهمچنین دستاویزیست برای غرب تاهویت خویش را در برابر آن تعریف کند.اگر به شرق شناسی به عنوان رشته ای آکادمیک وعلمی نگریسته شود طبیعتا باید رشته غرب شناسی نیز در برابر آن تعریف شده باشد؛ این عدم موازنه علمی از نوعی تفوق و برتری غربیان در نگاه به شرق سخن می راند.در حقیقت در چند قرن اخیر رشد دانش به همراه افزایش قدرت واستعمار کشورهای شرقی،باعث شده است تا غربیان خود را در مقام ناظرانی بنشانند که به شرق می نگرند و شرقیان به راحتی پذیرفته اند، سوژه ای باشند که به آن نگریسته می شود.امروزه باتوسعه روز افزون قدرت رسانه ها نگاه به شرق اشکال دیگری یافته است، نگاهی که بیشتر به انتقال اطلاعات از طریق تصاویر از پیش ساخته شده وابسته است تا به تجربه رودررو ومستقیم با آن.
آن چه در پروژه" بار گذاری مجدد تصاویر" می تواند حائز اهمیت باشد از یک سو تلاش برای تصحیح نگاه های کلیشه ای به شرق است واز سوی دیگر تلاشی برای فراتر رفتن از یک سوژه نگریسته شده است وراهی برای درک بهتر خود ودیگری از طریق مواجهه مستقیم وبدون واسطه رسانه هاست
1 comment:
بدون شک شرق شناسی ساخته غربی هاست، ولی نمی توان انتظار داشت که در مقابل آن عبارت غرب شناسی را در آکادمی های علوم انسانی غرب تدریس کنند. این بدان معنی نیست که آنها خود را در موقعیت سوژه قرار نمی دهند، بلکه دیدگاه دسته بندی کننده ی غربی همواره خود را سوژه تحقیق از مناظر مختلف قرار داده.در واقع شرق شناسی به دلیل آنکه در هیچ کدام از دسته بندی های آکادمیک غرب با معیار های موجود نمی گنجد، برای خود شاخه ای تازه باز کرده. لزوما دیدگاه شرق شناسان غربی نمی تواند تامین کننده ی نظر شرقیان باشد. ولی با توجه به این که به دلیل محدود بودن منابع داخلی، بخش اعظمی از آگاهی خود را درباره شرق از منابع غربی دریافت کرده ایم شاید نخستین تصویری که باید مجددا بارگذاری کنیم تصویر خودمان باشد به عنوان ناظر بدون پارانویا.
Post a Comment