Friday, September 14, 2007

Sunday, June 24, 2007

از سری هایکو های شهری : از امیرعلی به شروین


پاسخ من به هایکوی شهری (4) از شروین افشار:
آنگاه که خط آسمان
از پنجره پیدا نبود
وقت رفتن است


Monday, April 9, 2007

اولین جلسهٔ سال نو

از ویکی‌پدیا. عکس توسط حسام میرآرمندهی. انتشار تحت مجوز GFDL
اولین جلسهٔ گروه تهران در سال ۱۳۸۶ برگزار شد و علاقمندم که از دیدگاه خودم چیزهایی در مورد این جلسه بنویسم. این اولین یادداشت من در این وبلاگ نیز هست.

از مهمترین مواردی که در جلسهٔ روز شنبهٔ گذشته مطرح شد، ایده‌های متفاوتی بود که دوستان من تصمیم داشتند حول آن ایده‌ها کارهایی را انجام دهند. در میان ایده‌ها و طرح‌ها نشانه‌هایی از همان مواردی که در جمع‌بندی جلسات قبلی به آن رسیده بودیم دیده می‌شود و این مسئله برای من نشانگر آن است که روی مسیر درستی حرکت می‌کنیم.

با وجود اینکه اجبار برای انجام و تحویل کار شاید چیز خوشایندی به نظر نرسد، اما بر طبق همان نتایج جلسات قبل، به این مسئله فکر می‌کردم که حالا که مجموع تفکرات کلی و انتزاعی، و نیمه‌فلسفی اعضای گروه به شکل متمرکز و جامعی درآمده است با مطرح شدن کارها، باب همکاری باز می‌شود؛ چه در بین اعضای گروه تهران و چه بین اعضای گروه تهران و اعضای گروه برلین. یعنی پنجره‌هایی باز می‌شود به ایده‌های مشترک، پروژه‌هایی که حاصل آن بیش از یک اثر خواهد بود، و... . مطرح شدن ایده‌ها از نظر من عالی‌ترین بخش این جلسه بود.

یکی از موارد مهم دیگری که در این جلسه در موردش صحبت شد بحث شناخت متقابل از شهری بود که قرار است در آینده به آن سفر کنیم و در آن کار کنیم. با درصد اطمینان خوبی می‌توان گفت که به دلیل تمرکز رسانه‌ای عجیب و غریبی که این اواخر بر تهران - بعنوان نمود مردم و دولت ایران - بوجود آمده است، تصاویری که گروه برلین از تهران دارند بسی بیشتر از تصاویری است که تهرانی‌ها از برلین دارند (هر چند که این تصاویر معمولاً مشمول پروپاگاندا و جنگ زرگری-رسانه‌ای هستند). بنابراین ما با کمبود تصاویر مواجهیم؛ تصاویر نوعی (stereotypical) از آنچه در برلین می‌گذرد و گرنه همه می‌دانند که برلین دیوار داشته است و راجر واترز در پتسدام پلازا خوانده است و موسیقی ترنس - به احتمال! - در برلین متولد شده است و لئونارد کوهن بعد از منهتن سراغ برلین خواهد رفت و فلان و فلان و ... . این‌ها خرده اطلاعات بی‌اهمیت هستند غالباً که ممکن است خیلی هم از خواندن آنها و حرف زدن در مورد چنین چیزهایی لذت ببریم. اما کمبود ما در بررسی دقیق تصاویری است شبیه عکسی که از پنجرهٔ فلافل‌فروشی که نمایی به خیابان دارد گرفته شده.

برای برلینی‌ها هم شاید «کوچه برلن» جذابیتی داشته باشد (احسان بهمنش این فکر را در کلهٔ ما انداخته است؛ البته او خود برای این فکر هزار و یک نقشه دارد).

* تصویر از ویکی‌مدیا کامانز، اثر حسام میرآرمندهی، منتشرشده تحت GFDL

Tuesday, March 20, 2007

سال نو مبارک


!دو تا امیرعلی در برابر پرده تهران، میدان آزادی
گالری مهروا
اسفند 85

Tuesday, March 6, 2007

دسترسی محدود پنجشنبه افتتاح می شود

پارکینگالری با همکاری بارگذاری مجدد تصاویر و نگارخانه طراحان آزاد برگزار می کند
دسترسی محدود
نمایش ویدئو، چیدمان صدا و پرفورمانس



17-23 اسفند 85 ساعت 4- 8 عصر
نگارخانه طراحان آزاد : میدان گلها، میدان سلماس، شماره 41

ویدیو
سمیرا اسکندر‌فر
ما‌نیا اکبری
کیوان آزاد
جیهانیرو ایشی / چی هیرو آکوتسو
سدریک بامفورد
کارل بوتارد / مگنوس تورن
آنا بِزِلگا
احسان بهمنش
ژینوس تقی‌زاده
فرید جعفری
خسرو خسروی
رزیتا شرف‌جهان
اِوا درنگشولت
الهام دوست‌حقیقی
یاسر راد
حامد صحیحی
بهر‌نگ صمد‌زادگان
پویا عباسیان
فرهاد فزونی
امیرعلی قاسمی
کاری کوپا‌لا
بهنام کامرانی
رخشاد نور‌ده
مهدی میر‌محمدی

صدا
امیرعلی محبّی‌نژاد
عرفان عبدی

اجرا
ماکان اشکوری
شروین افشار

نمایش ویژه (از آرشیو بار گذاری مجدد تصاویر) به انتخاب کایا بهکلام و آذین فیض آبادی
نیکه آرنولد
دنیل اوریا
خالد رمضان
ما‌یا شوایتزر
جانت غوصی
چان‌سوک‌چوی
اورانیا فا‌سولیدو
لیندا و‌الاس
سوفی ها‌ماچر
پریسا یوسف‌دوس

Saturday, February 17, 2007

آنچه از «برلین-تهران / در حال انجام در ۲۰۰۷» می‌دانیم...

آنچه در زیر می خوانید جمع بندی صحبت های جلسات گذشته است که شروین زحمت آنرا کشیده است و بزودی ترجمه انگلیسی آن در وبلاگ اصلی منتشر خواهد شد.

چه؟
پروژهٔ «برلین تهران / در حال انجام در ۲۰۰۷» بعنوان یک پروژهٔ دوسویه که از طرفی هنرمندان تهران در آن شرکت دارند و از سوی دیگر هنرمندان برلین در آن شرکت خواهند کرد، برای ما فرصتی چندگانه است برای دیدن، درگیر شدن بی‌واسطه، تبادل تفکرات، اندیشیدن به تفاوت‌ها، در نظر آوردن اشتراکات، شناخت تصاویر، پیش‌داوری‌های موجود در ذهن ما و همچنین موجود در خود تصاویر، و در نهایت ابراز نتایج تمام این‌ها در قالب نوعی از هنر. از نظر ما این‌ها موارد کلی است که چه در تهران چه در برلین ذهن ما را به‌عنوان طرف ایرانی پروژه به خود مشغول خواهد نمود و الهام‌بخش آثار ما خواهد بود. اینگونه می‌توانیم امید داشته باشیم که «برلین تهران / در حال انجام در ۲۰۰۷» با موفقیت به «برلین تهران / بارگذاری مجدد تصاویر» تبدیل شود.

کجا؟
تهران و برلین که بعنوان شهرهای مکان رویداد این پروژه در نظر گرفته شده‌اند، مثل هر دو شهر دیگری زیر آسمان‌های جهان، شباهت‌ها و تفاوت‌هایی دارند. از نگاه یک هنردوست/ هنرمند شاید هر شهر بتواند یک عرصهٔ هنری[1] و یک سپهر هنری[2] داشته باشد. عرصهٔ هنری محلی است که هنر «روی» می‌دهد و سپهر هنری در معنایی گسترده‌تر، محلی است که تحت تأثیر «رویداد»های عرصه‌های هنری قرار می‌گیرد. عرصه و سپهر هنری این دو شهر از عناصر مهم این پروژه هستند و علاوه بر این که سعی خواهیم کرد این دو عرصه و سپهر را بشناسیم، می‌دانیم که شاید هیچوقت از آثار پنهانی که شهرها بر ما و آثار ما خواهند گذاشت، آگاه نشویم.

هدف‌ها؟

  • آموختن؛
  • دیدنِ محض، دیدنِ همه‌چیز، بی‌توجه به پیش‌فرض‌ها و پیش‌داوری‌ها؛
  • شناخت و تجربه‌نمودن کار بر مبنای ماهیّت فضای عمومی در تهران و برلین؛
  • درگیری هنرمند با زندگی در کشوری غیر از کشور خودش به شکلی بی‌واسطه و استفاده از آن بعنوان دستمایه‌ای برای اِبراز[3] هنری؛
  • دیدن و شناختن رابطهٔ هنرمند با عرصهٔ هنری و عناصر آن (گالری، موزه، بخش دولتی، و ...) در تهران و برلین، به منظور الهام‌ گرفتن متقابل؛
  • شناخت و فعالیت هنری بر مبنای اشتراکات و تفاوت‌ها موجود در مولفه‌های بنیادی دو گروه؛
  • تجربهٔ کار دست‌جمعی با وجود اختلاف‌های فرهنگی؛
  • تجربهٔ تعامل بر مبنای هویت و طبیعت هنرمندانه؛
  • تبادل آزاد دانش بین هنرمندان هر دو گروه تهران و برلین و در خود گروهها؛
  • شکل‌گیری، ایجاد هنر، و اِبراز هنری در یک زمینهٔ[4] یکسان؛
  • شناخت، سنجش، و آزمودن تأثیر شهر و فضای شهری برای خلاقیت و آفرینش هنری؛
  • بررسی عرصه و سپهر هنری عمومی تهران و برلین؛
  • جُستن، یافتن، و شناختن تصاویر؛
  • شناختن پیش‌داوری‌های شخصی و صافی‌های ذهنی که بین ما و واقعیت قرار می‌گیرند؛
  • شناختن پیش‌داوری‌های برخاسته و موجود در تصاویر؛
  • شناختن «تصاویر نوعی/کلیشه‌ای»[5] و ریشه‌های آنها؛ اینکه چرا و چگونه ایجاد شده‌اند و هنرمند آنها را از نظر حقیقی بودن چگونه ارزیابی می‌کند (شاید برای انجام «بارگذاری مجدد» به‌کار آیند)؛
  • شناختن مفهوم و معنای «بارگذاری مجدد»؛
  • بارگذاری مجدد؛ دیدنِ دوباره، تفکرِ دوباره، آفرینشِ دوباره؟


ایده‌ها؟

  • موسیقی متن شهرها؛
  • چیدمان کشف‌شده[6]؛
  • علیه هنر صادراتی؛
  • ...

[1] Art scene
[2]
Art sphere
[3]
Artistic expression
[4]
Context
[5]
Stereotypes

[6]
Found Installation

با هم بخوانیم

مصاحبه مجله تندیس را با فریدون آو اینجا بخوانید